بازاریابی و فروش

آشنایی با مفاهیم فروش و تعاملات بازار

بازاریابی و فروش

آشنایی با مفاهیم فروش و تعاملات بازار

روانشناسی شخصیتی

به سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را مشاهده بفرمائید

1- دریا را با کدام یک از ویژگی های زیر تشریح می کنید؟
آبی تیره، شفاف، سبز، گل‌آلود


2- کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟
دایره، مربع یا مثلث

3- فرض کنید در راهرویی راه می روید . دو در می بینید . یکی در 5 قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو . هر دو در باز هستند . کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است. آیا آن را بر می دارید ؟

4- رنگهای روبرو را به ترتیب اولویتی که برایتان دارند بگویید . قرمز , آبی , سبز ,سیاه و سفید

 5- دوست دارید در کدام قسمت کوه باشید؟

6- در ذهنتان اسب چه رنگی است ؟
قهوه‌ای، سیاه یا سفید

7- توفانی در راه است . کدامیک را انتخاب می کنید: یک اسب یا یک خانه ؟


پاسخ ها:

1- آبی تیره : شخصیت پیچیده
سبز: آسان گیر و بی‌خیال
شفاف: به سادگی قابل درک
گل‌آلود: آشفته و سردرگم

 2- دایره : سعی می کنید طوری رفتار کنید که خوشایند همه باشد
مربع: خودرأی و خود محور
مثلث: یک دنده و لجباز
(اندازه اشکال با خودخواهی و منیت شما ارتباط مستقیم دارد)


3- بله : شما آدم فرصت طلبی هستید
نه: آدم فرصت‌طلبی نیستید

4- این سئوال , اولیتهای شما در زندگی را مشخص می کند

آبی: دوستان/ روابط
سبز: شغل و حرفه
قرمز: شهوت و دلبستگی
سیاه: مرگ
سفید: ازدواج

5- میزان ارتفاعی که انتخاب می کنید رابطه مستقیم با میزان جاه طلبی شما دارد

6- قهوه ایی : فروتن و خاکی
سیاه: غیرقابل پیش‌بینی، سرکش، هیجان‌انگیز
سفید: برتر، مغرور، تاثیرگذار

7- این سئوال , الویتهای شما به هنگام مشکلات را تعیین می کند
اسب: همسر
خا نه :فرزندان

کسانى که خطى نامرتب دارند: احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند

کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند: مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.

کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد: احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت واعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.

کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند: احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.

کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند: به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.

کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند: احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.

کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند: در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.

کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند: این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.

اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید: احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.

اما اگر درشت مى نویسید: این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.

اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد: فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.

اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد: آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.

اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید: احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.

کسى که کلمات را با فاصله و باز باز مى نویسد: خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند 

 

شاید شما هم جزو افرادى هستید که در دوران تحصیل درس هندسه برایتان هیچ جذابیتى نداشته و احتمالاً از شنیدن نام آن بیزارید ولى چند لحظه این موضوع را فراموش کنید. بعد ساده ترین اشکال هندسى را به خاطر بیاورید؛ مربع، مستطیل، مثلث، دایره و منحنى. سپس خیلى سریع و بدون اینکه زیاد به مغزتان فشار بیاورید شکلى را انتخاب کنید که بیشتر از همه می‌پسندید. در حقیقت یک تست روانشناسى پیش روى شما قرار دارد که با توجه به انتخابتان بسرعت نشان مى‌دهد شما در زندگى چه جور آدمى هستید و در چه مشاغلى احتمال موفقیتتان بیشتر است!

مربع

افرادى که شکل مربع را انتخاب مى‌کنند کسانى هستند که در یک محیط پایدار بیشترین احساس آرامش را دارند و مسیر کارهایشان کاملاً واضح است. چنین اشخاصى محافظه کارند و دوست دارند همه چیز مرتب و منظم باشد. وظیفه شناس هستند و اگر کارى را به آنها محول کنید آنقدر روى آن وقت مى‌گذارند تا تمام شود، حتى اگر کارى تکرارى و طاقت فرسا باشد و مجبور شدند به تنهایى آن را انجام دهند.

مستطیل

اصولگرایى مشخصه بارز این افراد است. آنها نیز نظم و ترتیب را دوست دارند ولى آن را بیشتر از طریق سازماندهی‌هاى دقیق اجرا مى‌کنند. این امر سبب مى‌شود که راههاى مناسبى را انتخاب و همه قواعد و مقررات را بررسى کنند. اگر وظیفه‌اى را به این اشخاص محول کنید ابتدا آن را به خوبى سازماندهى مى‌کنند تا اطمینان یابند که بطور اصولى اجرا خواهد شد.

مثلث

اشخاصى که شکل مثلث را انتخاب مى کنند هدف گرا هستند. آنها از برنامه ریزى قبل ازانجام کارها لذت مى‌برند و به طرح موضوعات و برنامه‌هاى بزرگ و بلند مدت تمایل نشان مى‌دهند، اما ممکن است جزئیات را فراموش کنند. اگر کارى را برعهده آنها بگذارید ابتدا هدفى را براى آن تعیین و سپس با برنامه ریزى کار را آغاز مى‌کنند.

دایره

چنین افرادى اجتماعى و خوش صحبت هستند، هیچ لحن خشنى ندارند و امور را به وسیله صحبت کردن درباره آنها تحت کنترل خود در مى‌آورند. ارتباطات اولین اولویت آنها در زندگى است. مطمئن باشید که اگر وظیفه‌اى به آنها محول شود آنقدر درباره آن صحبت مى‌کنند تا هماهنگى لازم ایجاد شود.

منحنى

خلاقیت در این قبیل افراد موج مى‌زند و اغلب اوقات کارهاى جدید و متفاویت را ارائه مى‌دهند. نظم و ترتیب برایشان کسالت آور است و اگر تکلیف را براى آنها در نظر بگیرید ایده‌هاى خوب و مشخصى را براى آنها ابداع مى‌کنند. بطور کلى افرادى که سه شکل اول یعنى مربع، مستطیل و مثلث را انتخاب مى‌کنند در جهت مسیر ویژه در حرکت هستند و کارها را بطور منطقى و اصولى انجام مى‌دهند ولى ممکن است خلاقیت کمى داشته باشند. اما گزینش دایره و منحنى نشان دهنده خلاقیت و برون گرایى است. چنین افرادى به موقعیتهاى جدید وسایر افراد دسترسى پیدا مى‌کنند ولى چندان اصولگرا و قابل اعتماد نیستند.

کاربرد تست

این تست براى ارزیابى افراد نسبت به موقعیت شغلى شان کاربرد دارد و یا به منظور پى بردن به این نکته که اشخاص مختلف تا چه حد مى‌تواند باهم کار کنند. اگر شما بشدت علاقه‌مندید که یک کار خاص و اصولى را انجام دهید یک فرد مربع دوست مى‌تواند همکار خوبى برایتان باشد.
همچنین اینگونه افراد براى کار در دوایر حسابرسى هم کاملاً مناسبند. اگر کارها نیاز به سازماندهى گروهى داشته باشد مثلث دوستان در پیشبرد فعالیتها موفق خواهند بود. این افراد مى‌توانند مجرى خوبى باشند، چون اهداف را مشخص و اطمینان مى‌یابند که دستیابى به آنها ممکن است. براى هر نوع ارتباطات حضورى افرادى که دایره را انتخاب مى‌کنند، بهترین هستند. آنها مى‌توانند یک کارمند خوب، مسئول پذیرش یا فردى باشند که به مشتریان خود خدمات مناسبى را ارائه مى‌دهند. بالاخره افرادى که شکل مورد علاقه‌شان منحنى است همیشه ایده‌هاى تازه دارند و بطور مثال براى کار در شرکتهاى تبلیغاتى مناسبند

 

پیشنهاد فروش شما چیست؟


پیشنهاد فروش شما چیست؟

 

 

با مشاهده روزنامه‌ها و مجله‌ها می‌بینیم اغلب تبلیغات مشابه یکدیگر و بسیار عمومی ‌هستند. همگی آن‌ها به‌طور غیرمستقیم می‌گویند: «بیایید از ما بخرید، تا ما سود ببریم و ثروتمند شویم.» ولی به این پرسش جواب نمی‌دهند که چرا باید از آنها خرید کنیم.

حال این تبلیغات را با تبلیغی مقایسه کنیدکه به‌طور خاص، بسته‌ای ویژه از محصولات و خدمات را با قیمتی خاص برای افرادی خاص معرفی می‌کند. چنین تبلیغی در بین ده‌ها تبلیغ در همان زمینه متمایز خواهد شد و احتمال فروش افزایش می‌یابد.

تبلیغات خود را خاص سازیدتبلیغات خاص و متفاوت همواره موردتوجه قرار می‌گیرد. یکی از موارد مهم برای متفاوت بودن، ارائه قیمت و توجیه آن است. بسیاری از رقیبان قیمت‌ها را به‌راحتی در اختیار علاقه‌مندان قرار نمی‌دهد و همچنین قیمت را توجیه نمی‌کنند. بارها از فروشنده پرسیده‌ام چرا این پیراهن گران‌تر است و او می‌گوید چون کیفیتش بهتر است. چنین پاسخ‌هایی کافی نیستند. تعریف کیفیت بهتر چیست؟

در تبلیغات خود قیمت را توجیه کنید و توضیح دهیدکه مشتری با پرداخت قیمت، چه مزایایی به‌دست خواهد آورد. همچنین حس فوریت را در مشتری برانگیزید تا بلافاصله به خرید اقدام کند.

 

پیشنهاداتی که به‌سرعت فروش را افزایش می‌دهندوقتی مجموعه محصولات و قیمت آن‌ها را مشخص کردید، نوبت به ارائه پیشنهادات فروش مناسب می‌رسد. پیشنهادهای فروش آزموده‌شده‌ای وجود دارند که به‌محض به‌کارگیری فروشتان را افزایش خواهند داد. بر‌خلاف روش‌هایی مانند برگزاری تبلیغات دو مرحله‌ای، هدف این روش فروش مستقیم محصولات است. در این روش قیمت محصول را ذکر کرده وآن‌را با اطلاعات مکمل توجیه می‌کنید که باعث می‌شود کالای شما بسیار با‌ارزش به‌نظر برسد، سپس با ایجاد حس فوریت دلیلی به خواننده می‌دهید تا او فوراً با بخش فروش تماس گرفته و این پیشنهاد فروش را از دست ندهد.

با اینکه این نوع پیشنهادات فروش معمولاً به‌صورت کتبی انجام می‌شوند، اما کارکنان فروش باید درباره پیشنهاد، تمام اعتراضات ممکن درباره قیمت، محصولات یا خدمات و سایر جنبه‌های معامله آموزش ببینند.

 

انواع پیشنهادهای فروش در این بخش به نمونه‌های اثبات‌شده‌ای از پیشنهادات فروش مستقیم می‌پردازیم که خواننده را وادار به اقدام سریع جهت خرید از شما می‌کند.

پیشنهادات با مدت محدوداین نوع پیشنهادات مدت‌دار، روش مورد‌علاقه من در فروش است. مشتریان همیشه تمایل به تعلل دارند. آنان حتی خرید محصولاتی را که کاملاً ضروری به‌نظر می‌رسد، به تعویق می‌اندازند. با ارائه پیشنهادات با مدت زمانی محدود بر این مشکل فائق می‌آیید.

در پیام‌های پیشنهاد فروش، دلیلی ارائه کرده و فروش ویژه را تا مدت محدودی ادامه دهید. مثلاً به مشتری بگویید به تمام کسانی که تا پایان ساعت کاری چهارشنبه 10 اردیبهشت سفارش خود را ثبت کنند، یک کتاب رایگان هدیه داده خواهد شد.

آن دسته از مشتریان محصولات آموزشی من که از شهرستان‌ها تماس می‌گیرند، ابتدا بسیار پر انگیزه هستند، اما وقتی در می‌یابند که برای پرداخت باید به بانک مراجعه کنند، این‌کار را به تعویق انداخته و پس از چند روز به فراموشی می‌سپارند. البته امکان پرداخت آنلاین در سایت وجود دارد، ولی بعضی از مشتریان کارت بانکی با رمز دوم فعال ندارند یا  از خرید اینترنتی واهمه دارند.

راه‌حلی یافته‌ام که بسیار مؤثر واقع می‌شود؛ به‌این ترتیب که هرگاه مشتریان تماس می‌گیرند تا در مورد نحوه خرید سؤال کنند، به آن‌ها توضیح می‌دهم که نامشان و محصول درخواستی را یادداشت کرده‌ام و یک پیشنهاد خوب برایشان دارم. اگر تا پایان ساعت کاری همان روز وجه را پرداخت کنند، یک محصول دیگر به‌عنوان جایزه برایشان می‌فرستم و اگر خرید به فردا موکول شود، این جایزه به آنان تعلق نخواهد گرفت.

چندین مشتری تا به‌حال تماس گرفته و گفته‌اند که بانک شلوغ بوده و نتوانسته‌اند وجه را پرداخت کنند و تقاضای تمدید این فرصت را تا صبح روز بعد کرده‌اند و در نهایت خرید کرده‌اند.

به‌طور کلی خریداران وقتی در‌می‌یابند فرصت ویژه‌ای فراهم شده، اما به‌زودی پایان خواهد یافت، تمایل بسیار بیشتری به خرید پیدا می‌کنند. اگر هیچ پیشنهاد مضخصی نداشته باشیم، معمولا خرید تا حد ممکن به تعویق می‌افتد و در بسیاری از موارد به فراموشی سپرده می‌شود.

پیشنهادات تخفیف قیمتمن شخصاً علاقه‌ای به تخفیف قیمت محصولات ندارم، زیرا فکر می‌کنم تخفیف ذهنیت نامناسبی را به مشتری منتقل می‌کند. زیرا وقتی خودتان فکر کنید محصول یا خدمتتان ارزشی ندارد، حدس بزنید چه اتفاقی می‌افتد. بسیاری از افراد هم همین فکر را خواهند کرد.

اما درصورتی ‌که دلیلی موجه برای تخفیف دارید، این‌گونه پیشنهادات می‌توانند مؤثر واقع شوند. مثلاً اگر کار شما فروش لپ‌تاپ است و به‌تازگی تغییراتی در عرضه کالای خود ایجاد کرده اید، می‌توانید بگویید:

ما عرضه سری جدید لپ‌تاپ‌ها را آغاز کرده‌ایم. اما مقادیر زیادی از سری قبلی که کارائی بسیار خوبی دارند باقی مانده است. این اقلام هنوز هم سیستم‌های فوق‌العاده‌ای هستند. ما سرمایه‌گذاری سنگینی در خط جدید انجام داده‌ایم و در حال حاضر می‌خواهیم موجودی انبار قبلی را به‌سرعت به فروش برسانیم.

ما 127 لپ‌تاپ در انبار داریم. برای به‌وجود آوردن یک فرصت بی‌نظیر برای شما، آن‌ها را نه به قیمت اصلی 890 هزار تومان، بلکه برای تامین هزینه‌هایمان فقط با قیمت 539700 تومان عرضه می‌کنیم.

به قیمت خاص 539700 تومان دقت کنید که بسیار قابل‌قبول‌تر از 550 هزار تومان است. به دلیل منطقی ارائه‌شده برای کاهش قیمت هم توجه کنید.

پیشنهاد عرضه با تعداد محدودپیشنهاد عرضه محدود، برای هر نوع محصول، خدمت یا قرارداد مشاوره که افراد باید واقعاً مشتاق باشند تا آن‌را بخرند، مؤثر است.

در حقیقت این روش آن‌قدر مؤثر است که گاهی می‌ارزد که عرضه خود را به‌صورت هدفمند محدود کنید. به‌عنوان مثال، اگر کار شما ارائه مشاوره برای ایجاد سود بیشتر در کسب‌و‌کار است، قطعاً نمی‌توانید به مشتریان نامحدودی رسیدگی کنید. فرض کنید با محاسبه زمان لازم برای هر مشتری و زمان مورد‌نیاز برای سایر فعالیت‌ها مشتمل بر بازاریابی خدماتتان به این نتیجه رسیدید که در ماه نمی‌توانید بیش از پانزده الی بیست مشتری داشته باشید. از آنجا که در هر صورت مجبورید تعداد مشتریان خود را محدود نگه دارید پس چرا عرضه محدود را جزئی از پیشنهاد خود نسازید؟

پیشنهاد «اجازه ندهید رقبا زودتر اقدام کنند»این نوع پیشنهادات، یکی از موفق‌ترین پیشنهادات است که البته همیشه قابل‌استفاده نیست. در این روش با به‌وجود آوردن روحیه رقابتی باعث می‌شوید افراد برای از دست ندادن فرصت و به‌دست آوردن محصول یا خدمات به شما هجوم آورند.

ما محصول آموزشی خاصی برای فروشندگان خدمات بیمه‌ای تهیه کرده‌ایم و هر ماه تنها تعداد مشخصی از آن‌را به‌فروش می‌رسانیم و استدلال ما برای خریداران آن است که اگر این مطالب در اختیار تمامی‌ رقیبان باشد، روش‌های آموزش داده‌ شده دیگر منحصر‌به‌فرد نخواهند بود. در تبلیغات خود بازاریابان بیمه را تشویق می‌کنیم این بسته آموزشی را بخرند، قبل از آن‌که رقیبان آن‌را خریداری کنند. این امر آنها را به اقدام بسیار سریع و بدون تصمیم‌گیری‌های طولانی وادار می‌کند. در این روش، با کمیاب ساختن کالایی که اگر به‌دست رقیبان بیافتد آن‌ها را در موقعیت بهتری قرار خواهد داد، سود خود را افزایش می‌دهیم.

بناربن سعی کنید همواره پیشنهادات مشخصی برای مخاطب خود داشته باشید. مشتریان با محصولات بی‌شماری احاطه شده‌اند و فروش کار آسانی نیست. ارائه یک پیشنهاد مشخص می‌تواند فریاند تصمیم‌گیری را برای مشتری آسان سازد و فروش شما افزایش می‌یابد.

منبع: مدیرسبز

lمثبت اندیشی

در ساختار شخصیت ما انسانها ، افکار از چنان قدرتی برخوردارند که میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند ، بنابراین باید بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیتها و کامیابیهای بزرگی دست یابیم . یکی از این راهکارها یادگیری روشهایی است که باعث مثبت اندیشی در ما میشود و افکار منفی را از ما دور میکند .

 در زیر به 30 مورد از توصیه هایی که باعث ایجاد مثبت اندیشی میشوند اشاره میشود:

1- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب ، دانا و با ارزش بدانیم.
2- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
3- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
4- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم . مثلا در ملاقات با دیگران به جای استفاده از کلمه "خسته نباشید" که دارای بار منفی و القای حس خستگی است ، بگوییم "خدا قوت" ، "شاد باشید" و امثال آنها.
5- افکار خود را متوجه خوبیها و جنبه های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت نگر شویم.
6- با خوش بینی ، سعی کنیم دستوراتی را به ذهن خود بدهیم که اندیشه های جدید مثبت شکل گیرند.
7- هر روز صبح که از خواب برمیخیزیم با نگاه کردن به منظره ای زیبا ، روز خود را با نشاط آغاز کنیم.
8- از افراد منفی نگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند یا منفی میشوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
9- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیش بینی نکنیم زیرا مشکلات فقط به اندازه ای مهم هستند که ما آنها را مهم می پنداریم.
10- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته خود فکر کرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
11- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.
12- به ندای منفی درونی خود و تلقین های نگران کننده و مخرب دیگران بی توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
13- به قدرت بیکران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترینها را دارم و با لطف خداوند به آنها خواهم رسید.
14- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن ، به فکر تایید یا تکذیب دیگران نباشیم.
15- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
16- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم.
17- از چشم و هم چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و سعی کنیم روش خود را خودمان انتخاب کنیم.
18- هرگز شعار خواستن ، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه سعی و تلاش به آنچه بخواهیم میرسیم.
19- قدر لحظات زندگی را بدانیم و آنها را بخوبی استفاده کنیم ، زیرا هرگز تکرار نخواهند شد.
20- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که میتوانیم آنها را از بین ببریم.
21- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم ، به عبارت دیگر ، از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی میشود خودداری کنیم.
22- خود را از قید و بندهای آزار دهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده ای داشته باشیم.
23- از انزوا و گوشه گیری که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده و دوستان سپری کنیم.
24- هر وقت که احساس کردیم افکار منفی به سراغمان آمده است ، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
25- ممکن است هنگام خواب در رختخواب ، افکار منفی به سراغمان بیاید . پس تا خسته نشده ایم به رختخواب نرویم.
26- هرگز خود را بدبخت و ناتوان و درمانده احساس نکنیم و از مطالعه و گوش دادن به اشعار و مخصوصا آهنگهایی که چنین حسهایی را القا میکنند خودداری کنیم.
27- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حس کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم آنرا متزلزل کنند زیرا اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
28- خندیدن را فراموش نکنیم . خندیدن باعث میشود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.
29- بدانیم که اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه ای ندارند و به سن افراد نیز مربوط نمیشوند.
30- باید به تقویت مثبت اندیشی ایمان داشته باشیم و این شعار را هرگز فراموش نکنیم که "اگر افکارمان را کنترل کنیم ، زندگی مان متحول میشود

کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی مان شکل می دهند. ما می توانیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت ، انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم.برای مثال ما می تونیم از جایگزین های زیر در صحبت هایمون استفاده کنیم : 

 
به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما
به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه
به جای فقیر هستم؛‌بگوییم : ثروت کمی دارم
به جای بد نیستم؛ بگوییم :‌ خوب هستم
به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست
به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه
به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم
به جای جملاتی از جمله چقدر چاق شدی؟، چقدر لاغر شدی؟، چقدر خسته به نظر می‌آیی؟، چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟، چرا ریشت را بلند کردی؟، چراتوهمی؟، چرا رنگت پریده؟، چرا تلفن نکردی؟، چرا حال مرا نپرسیدی؟  بگوییم: سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را دیدم،  همیشه در قلب من هستی و....

منبع:مجله کار برای زندگی

nvs fcv'hk

.

.

به خودتان قول بدهید ، هیچوقت به امید تغییر دادن کسی

با او وارد زندگی مشترک نشوید . . .

.

.

.

اغلب فکر میکنیم چون خیلی گرفتاریم ، به خدا نمیرسیم

اما واقعیت این است که چون به خدا نمی رسیم خیلی گرفتاریم . . .

.

.

.

مغز ها در تفکر بده بستان ، دلها دلواپس سود و زیان

روز تار و شب پر از ظلمت ، نه دستی به نوازش ، نه قلبی به نیایش . . .

.

.

.

در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست . . .

.

.

.

همه دوست دارند به بهشت بروند ، ولی کسی دوست ندارد بمیرد . . .

.

.

.

هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ، چیزی یاد نگرفتم . . .

( دکتر علی شریعتی )

.

.

.

یا سخنی داشته باش دلپذیر ، یا دلی داشته باش سخن پذیر . . .

.

.

.

دریای طوفانی ، ناخدای لایق می سازد ، همیشه ممنون لحظات

سخت زندگی باش . . .

.

.

.

مطمئن ترین اصل در طول زندگی ، خود سازیست ، نه اصلاح دیگران . . .

.

.

.

هدف ، یا تیک میخوره یا ضربدر ، مواظب اهداف خود باشید

چون هر هدفی ، تاریخ مصرفی داره . . .

.

.

.

این اشتباه شما نیست که فقیر به دنیا بیایید ، اما اگر فقیر بمیرید

اشتباه شماست . . .

.

.

.

نامم را پدرم انتخاب کرد ، و نام خانوادگیم را یکی از اجدام ،

دیگر بس است ، راهم را خودم انتخاب خواهم کرد

( دکتر علی شریتی )

این پیشنهاد رو رد کن!!

در جایی به من پیشنهاد شد که در روند مذاکره یک قانون را همیشه و همیشه رعایت کنم؛ «همیشه اولین پیشنهاد را رد کن».

به نظر می رسد که رعایت این قانون در ایران طرفداران زیادی داشته باشد. چانه زنی در ایران یکی از اصول پذیرفته شده در مذاکرات است. ما چه در جایگاه خریدار باشیم و چه در جایگاه فروشنده، همیشه برای چانه زنی آماده ایم.

فروشندگانی که برای چانه زنی به خوبی حوصله خرج نمی کنند، عموماً به عنوان آدم های بداخلاق شناخته می شوند!

در مذاکره اولین پیشنهاد را رد کن. آیا تا حالا این قانون یا مشابه این قانون را به کار برده اید؟

در بیشتر مواقع و موارد اولین پیشنهادات، پیشنهاداتی هستند که باید کمی سابیده شوند. فرد روبروی شما خودش را برای چانه زنی آماده کرده است. او پیشنهاد اولیه را کمی متورم به شما می دهد. بیشترین سود و منفعت ممکن را در همان پیشنهاد می گنجاند و خودش را آماده می کند تا شما سوزن به دست بگیرید و باد پیشنهادش را بخوابانید و از سود و منفعتش کم کنید تا به پیشنهاد بهتر برای دو طرف برسید.  بر اساس چنین واقعیتی این قانون که اولین پیشنهاد را رد کن به وجود آمده است.

ممکن است پیشنهاد اولیه خیلی هم خوب و ایده آل باشد و طرف روبروی شما این قدر انسان خوب و کم وقتی باشد که بخواهد همه چیز را بدون چانه زنی تمام کند. این هم ممکن است. در صورت چنین وضعیتی باز هم این قانون کاربرد دارد. شما با رد پیشنهاد اول می توانید بار روانی مذاکره را به سمت خودتان بکشانید و در نهایت با برگشتن به همان پیشنهاد اولیه طرف مقابل تان را در پذیرش پیشنهادش مرهون الطاف خود کنید!

رد کردن پیشنهاد اولیه هم خودش کار مهم و ظریفی است. یادتان باشد هیچ وقت و هیچ وقت با یک «نه» بزرگ در جلوی طرف مقابل تان گارد نگیرید. هیچ وقت به طور مستقیم و جسورانه «نه» نگویید. (البته بعضی وقت ها باید خیلی جسورانه و با نگاهی مستقیم «نه» بگویید. ولی درباره ی این قانون فعلاً این کار را نکنید.)

سعی کنید از جمله های غیر مستقیم که همان منظور را می رسانند استفاده کنید. مثلاً: خب، پیشنهاد بعدی؟/ می تونم من هم پیشنهادم رو عرض کنم؟/ میشه این موضوع رو کمی تغییر بدیم؟/ من قیمت دیگه ای رو پیشنهاد می کنم تا شما هم نظرتون رو بگین/ ...

شب جمعه از زیر پل سیدخندان می خواستم به شهران بروم. (من جزو افرادی هستم که از چانه زنی بر سر کرایه تاکسی متنفرم و راننده صادق هرچه بگوید، دو دستی تقدیم می کنم.) مسافر کم بود و من سوار ماشینی شدم که راننده اش مدام فریاد می زد: پونک، پونک، پونک ... . وقتی سوار شدم راننده به نزد من آمد و گفت: «پونک می ری؟» به جای استفاده از طنز لوس پ نه پ، گفتم: « مقصد اصلیم شهرانه». گفت: «دربست می ری، ببرمت؟» قیمت را پرسیدم. ماشین حساب ذهنش را به کار انداخت و شروع به تعیین نرخ کرد. ماشین حسابش گویا بود «نفری 1500 تومن تا پونک و 4000 تومن هم تا شهران، میشه 10000 تومن.» در همین موقع این قانون را به کار بردم. پیشنهادش را رد کردم. از خودم تعجب کردم ولی این کار را کردم. تا خواست که بپرسد شما چه قیمتی را پیشنهاد می کنید، سه مسافر از غیب رسیدند و ما راه افتادیم. خیلی جالب بود برایم؛ تا پونک به همان راننده 1100 تومان دادم و از پونک تا شهران با 500 تومان رفتم. یعنی این قانون در همان روز اول کاربردش برایم 8400 تومان منفعت داشت!  

منبع:gmarketing

افزایش فروش

مطلب زیر درخواست مشاوره یکی از دوستان مبنی بر تغییر رکود بازار بود چون نکاتش تقریبا برای خیلی از فروشیها مهم وکلیدیه اینجا هم گذاشتم

سلام دوست خوبم

بیشترین ایتمی که توی فروش کمکتون می کنه متمایز بودنتون از سایر همکاراست و به قول دکتر انتونی رابینز این تفاوت است که تفاوت می افریند. بذار یه مثال برات بزنم وقتی توی یک مجلس ختم میری شاید اولین کسی که توی جمع نظرت رو جلب میکنه کسیه که بر عکس سایرین لباس روشن پوشیده و بقیه چون مثل همند اصلا به چشم نمییان! فروش هم همینطور رشد میکنه بیا ی بار دیگه همه جوابهایی که به من دادی رو مرور کنیم.تقریبا همه همکاراتون همون چیزایی رو دارن که شما دارین :یه دفتر فروش -تبلیغات برای فروش تو نشریات و... بیشترین چیزی که شاید روش بشه یه کوچولو مانور کرد خدمات پس از فروشه که متاسفانه هیچ جایی به صورت برجسته اطلاع رسانی نشده .حالا اگه بخوایم یه برنامه کوتاه مدت 3 ماهه داشته باشیم نکاتی رو پیشنهاد میکنم که اگه درست اجراییش کنی حداقل بین50 تا80 درصد افزایش فروش پیدا میکنی.
1.اطلاع رسانی عمده ترین وجه فروشه این اطلاع رسانی از طریق نشریات و تراکت و بیلبرد های کوچیک با شعار های خاص متفاوت تبلیغاتیه حتما دقت کن این شعارها خاص باشن و ادامه دار تا توذهن مشتریها جا بیفته .
2.سعی کن تعاملات خاصی با ادارات و شرکته و اداره جات ایجاد کنی به این معنی که از طریق فکس و پرزنتهای حضوری شرکت رو معرفی کن واعلام کن امادگی این رو داری که با معرفی اونها به کار کنانشون کالا قسطی میدین . حتما شرایط ویژه مثل هدایای کوچیک برای مسولین تعاونی ها در نظر بگیر و براشون بفرست.
3.کار بزرگ مال ادمهای بزرگه و بزرگ بودن ومتمایز بودن شما تو نگاه اول از طرف مشتری دیده میشه پس سعی کن دکور و دیزاین دفترت شیک و تمیز باشه و محیط کاملا مثبت باشه و به کارمند ها یاد بده با حوصله و ادب جواب مشتری ها رو بدتپن و در مور د مشتری پیش داوری نکنن.اگه شد برای همه لباس متحدالشکل و شاد تهیه کن و هر کس به صورت کامل شرح وظایف خودشو داشته باشه .نظم بسایر مهمه چه مشتری تو دفتر باشه یا نباشه هیچ چیز قابل پیش بینی نیس شاید هر لحظه نماینده یه شرکتی وارد بشه!
سعی کن همیشه اطلاعات رقبارو داشته باشی وقیمتت رقابتی باشه حتی 1000 تومان.
4.حتما یه برگه گارانتی به نام شرکت خودت چاپ کن و مهر امضا کن مشتری باید از کنار تو بودن احساس امنیت کنه و بهترین نوع تبلیغات تبلیغات کلامیه و کاملا رایگانه!!وقتی درست کار میکنه مشتریها برات مشتری میارن
5. خوش قول باش و وقتی به مشتری قولی میدی حتما وف کن.
6.اگر مشتری اعتراضی میکنه حتما شنونده خوبی باش .بیشتر مشتری ها وقتی اعتراض می کنن تخلیه میشن و حتما نباید کاری کنی!
7.مرتب با رقبات در ارتباط باش و اگه جنسی نداشتی به اونا معرفی کن تا اونا هم بهت خیر بدن.
8.توی کاتالوگ و ابزار معرفیت سعی کن خوب بد و متوسط داشته باشی مشتری د وست داره قدرت انتخاب داشته باشه.
9.حتما با هر خرید هدیه یا اشانتیون بده هر چند خیلی کوچیک باشه.
10.اسم مشتری هاتو با شماره تلفنش ثبت کن و محصولات جدید رو از طریق سامانه پیامک در جریان بگذار. و بابت خریدش از شرکت شما بعد از خرید پیامک تشکر بفرست.اینترنت از ابزار مهم اطلاع رسانیه به فکر یک سایت قوی باش.
11. و بلاخره اینکه ما ایرانیها بخت ازمایی و دوست داریم قرعه کشی های دورهای یادت نره.
این وبلاگ منه ٌٌٌwww.modirmarket.blogsky.com حتما سر بزن
 با اجازه توی وبلاگ هم گذاشتم.

فروشنده ها چگونه اند؟

پسر برای کار به یه فروشگاه بزرگی که همه چیز توش فروخته میشد رفت. مدیر فروشگاه بهش میگه که یه روز به صورتِ آزمایشی،
کار کنه تا بعدش در مورد استخدام تصمیم بگیره!
وقتی روز اول تموم میشه مدیر میره پیشِ پسر و میپرسه :
امروز چن تا فروش داشتی؟
پسر : یه فروش !!
مدیر:یکی؟! واقعا که! بدترین متقاضیای اینجا 10 تا 20 فروش داشتن!
حالا مبلغ فروشت چقدر بود؟
پسر:173000 دلار !!
مدیر از تعجب داد زد: 173000 دلار ؟؟! مگه چی فروختی؟
پسر: اول یه قلابِ ماهیگیریِ کوچیک، بعد یه قلابِ ماهیگیریِ بزرگ،
بعدش یه چوبِ ماهیگیریِ گرافیت با یه چرخِ ماهیگیریِ 4 بلبرینگه!
بعدش پرسیدم : کجا میرید ماهیگیری؟ گفت:خلیج پشتی!
منم گفتم پس به قایق هم نیاز داری،و یه قایق توربوی دو موتوره بهش فروختم!
بعد پرسیدم:ماشینتون چیه ،میتونه این قایقو بکشه؟
گفت :هیوندا! اونوقت من یه بلیزر 4WD پیشنهاد دادم که اونم خرید!
مدیر با شاخهای بیرون زده پرسید:اون اومده بود یه قلاب ماهیگیری بخره،
و تو بهش قایق و بلیزر فروختی ؟
پسر آروم گفت:راستش نه قربان!اومده بود یه بسته......؟؟؟؟؟؟   با تشکر از بابک عزیز

دیدگاه

دوستان فروشی سلام
سالها قبل یه شرکت معتبر تولید کفش برای تحقیقات بازار فروشش یکی از مدیرانش رو به یک کشور آفریقایی میفرسته.آقای مدیر به محض رسیدن کارشو شروع میکنه و با کمال تعجب اینطور گزارش میده:اینجا کشوریه که همه پا برهنه هستن اینجا کجاس منو فرستادین اینجا که کسی کفش نمی خره!!!این مدیر فردای اون روز بر میگرده کشور خودش ولی روسای شرکت بدون اینکه نتایج گزارش  رو اعلام کنن مدیر دیگه ای رو به همون کشور آفریقایی میفرستن. گزارش دوم به این شکل بود:از شما ممنونم اینجا میشه تا اخر عمر کفش فروخت!!!دوستان فروش قبل از اینکه به کالا یا قیمت یا هر چیز دیگه ای ربط داشته باشه با نوع نگاه شما شکل میگیره یاحق www.modirmarket.blogsky.com

چگونه هزینه ها را در یک شرکت پخش کنترل کنیم؟

به نام حق 

معمولا توی کشور ما ادما خیلی به مشورت یا استفاده از تجربیات دیگران در مورد کارهایی که می خوان انجام بدن اهمیتی نمیدن!یعنی کافیه ببینیم مثلا فلان فامیل یا اشنامون یا همسایمون و یا دوست همکارمون توی یه کاری داره خوب پول در میاره زود تعمیم میدیم به خودمون و با یه حساب کتاب سر انگشتی محاسبه میکنیم مثلا اگه انقد سرمایه داشته باشم و یه دفترو دستکی هم کنارش حتما زود خوشبخت میشیم. ! این تو  مقیاس کوچیکش اما متاسفانه تو لول بالایی سرمایه گذاری هم بدون تحقیقات بازار یا حتی کوچکترین تجربه ای وارد میشیم و خوب طبیعیه که پشتش جز از بین رفتن سرمایهامون چیزه دیگه ای نیست!یکی از شغلهایی که الان کم کم به عنوان یه شغل پر دارامد و راحت!! بهش نگاه میشه شرکتهای توزیعی از نوع مویرگیش!!!که در شروع کار با اجاره یه دفتر فروش و یه وانت وهمینطور استخدام چند نفر ادم به عنوان بازاریاب و تهیه کالا از شرکتهای تولیدی شروع میشه و نهایتا بعد از ۶ ماه هم سرمایه خودمونو از دست دادیم هم چند تا شرکتو بیچاره کردیم که شاید ناخواسته هم باشه اما تو کلیت داستان تفاوتی نمیکنه.اینارو نوشتم که بگم این واقعیتهامتاسفانه چند سالیه گریبانگیر خیلیها شده..به صورت کلی شرکتهای پخش معمولان تا یه دوره  بین ۸ ماه تا ۱ سال از لحاظ درامدی منفی هستن و به قول قدیمیا دخلشون با خرجشون نمیخونه و تازه بعد از این مدت به نقطه سر به سر میرسن.معمولا شرکتهایی که به ۲ سال میرسن میشه گفت حاشیه امنیت دارن و میتونن به درامد زایی فکر کنن.امااز اونجایی که بهترین تولید کم کردن هزینه هاست باید اول بدونیم استاندارد هزینه های توزیع چه قدر که بتونیم به مرور خودمونو با این استاندارد وفق بدیم. 

به صورت کلی  این هزینه ها بین ۸ تا ۱۰ درصد که بین علما اتفاق نظرمیانگین ۹ درصد کل فروشه. این هزینه ها شامل نیروهای فروش بین ۱.۵ تا ۳درصد(بستگی به برندهای موجود در سبد کالایی و قدمت )ناوگان توزیع بین ۲ تا ۳ درصدهزینه های ستادی و اداری ۱درصد و سایر هزینه ها وانبار هم ۱ درصد تقسیم میشه.احتمالا توی ماههای اول این هزینه ها به نزدیک به ۱۴ درصد هم میرسه که به مرور زمان باید کنترلش کرد.چند تا راه کار برای کم کردن هزینه ها: 

۱. سعی کنیم در حد امکان تمام فروشنده ها نزدیک به هم یک منطقه رو پوشش بدن اینجوری هزینه های توزیعمون کم میشه. 

۲.محصولاتی که خیلی کند رو هستد خیلی زود شناسایی کنیم که باعث کم شدن هزینه های انبار میشه. 

۳.نیروهای اموزش دیده ۳۰ درصد بیشتر کارایی دارند  پس تو هزینه های نیروی انسانی کمکمون میکنن. 

۴. استفاده بهینه از ساعات کاری پرسنل ستادی و تفیض مسولیت های درست. 

۵.فایفو و لایفو کردن انبار به معنای چیدمان صحیح بر اساس تاریخ به این صورت که کالاهای با تاریخهای قدیمی زودتر خارج بشن. 

۶.بررسی روزانه برگشت از فروشها وعلت یابی و درصورت امکان ارسال سریع مجدد کالا. 

۷.آموزش چیدمان به نیروهای فروش که با کمک به بهتر دیده شدن دوره گردش کالا رو کوتاهتر کنن. 

۸.کم کردن فروشهای غیر نقدی و در جریان انداختن نقدینگی برای گرفتن تخفیفات بیشتر. 

۹.نگه داشتن یک مشتری قدیمی به مراتب کم هزینه تر از ایجاد یک مشتری جدیده. 

۱۰.استفاده از جداول انگیزشی و روانشناسی فروش برای فروش بیشتر که خود بهترین راه کم کردن هزینه هاست.

تکنیک های قطعی سازی فروش

نهایی سازی فروش، بخش پایانی و مهم فروش است، یعنی وقتی مشتری آماده خریدن شده، نباید بگذارید کار به جایی بکشد که او بگوید بسیار خوب، حالا می روم و فکر می کنم و. . . باید طوری رفتار کنید که مشتری در همان لحظه به تصمیم برسد. عملکرد شما در آن لحظه، بسیار مهم است. نهایی سازی فروش،تکنیک های بسیاری دارد که برخی از آنها را در اینجا می خوانیم.



تکنیک دعوت
ساده ترین تکنیک برای نهایی سازی فروش، دعوت کردن مشتری به خرید است:» اگر از این خوشت آمده، چرا امتحانش نمی کنی؟« اغلب مشتریان برای خرید، روی لبه تصمیم گیری هستند. در همان حالی که دارند برای خرید تصمیم می گیرند، تجربه های بدی را که از خرید قبلی شان دارند، به یاد می آورند. آن وقت می گویند: نه، نیازی ندارم، نمی دانم. . . اما فروشنده خوب، هیچ فروشی را بدون اینکه از مشتری دعوت کند، ترک نمی کند.

تکنیک جایگزینی
در صورتی که مشتری، بیشتر از یک گزینه برای انتخاب دارد و مردد است که کدام را بردارد، باید از مشتری بپرسید کدامش را دوست داری؟ ما آدم ها همگی خوشمان می آید از اینکه چند گزینه خوب برای انتخاب داشته باشیم. اما اگر فقط یک گزینه برای انتخاب وجود دارد، باید گزینه های جدید ایجاد کنید:»گران است؟ ما تخفیف می دهیم، چقدر نقد دارید؟ قسط  می بندیم.


تکنیک مراقبت
مشتری باید این را احساس کند که اگر هم دارد در انتخابش اشتباه می کند، شما مراقب اوضاع هستید و او را تنها نمی گذارید. این حس، حس بسیار خوشایند و خوبی برای مشتری است. اینکه در نوع فروشتان چطور می توانید از این تکنیک استفاده کنید، به خودتان بستگی دارد. مشتریان، حتی در آخرین لحظات خرید هم تردید دارند. همین است که اگر شما به آنها اطمینان بدهید که هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد و شما مراقب همه چیز هستید، خیالشان راحت می شود و یک قدم بزرگ به سمت خرید نزدیک می شوند.

تکنیک ثانویه
اگر مشتری شما خریدار ماشین است، روی یک بحث ثانویه در خرید ماشین تمرکز کنید، نه روی بحث اصلی خرید. مثلاً بگویید رنگش چطور است، این رنگ را دوست دارید؟ رنگ، یک عامل ثانویه است. اصل قضیه، خود ماشین است، اما شما با این سوال، فروش را به سمت نهایی شدن می برید.

تکنیک زاویه تند
در این تکنیک، شما باید براساس مخالفت ها پیش بروید. مثلاً مشتری می گوید: این هزینه اش خیلی بالا است، شما در پاسخ می گویید: اگر قسطی کنیم، می توانید همین را بردارید؟  می گوید: آخر من این را فردا احتیاج دارم، شما می گویید: خوب، اگر بتوانم تا غروب برایتان آماده اش کنم، چطور؟ یعنی تا مشتری مخالفت کرد، شما از همان زاویه، راه را می بندید.

تکنیک اجازه
ما آدم ها دوست داریم که از ما اجازه گرفته شود. پس مشتری را مجبور نکنید. بلکه باید به نحوی با او صحبت کنید که در شرایط انتخاب قرار بگیرد. مثلاً بگویید: اجازه می دهید این کار انجام بشود؟ او هم تصمیم گیری می کند تا به نتیجه آری یا خیر برسد.

منبع: استفان هیمن و دیان سانچز، تاکتیک فروش

لینک مطلب

راههای اعتبار سنجی مشتری جدید

یکی از معضلاتی که مدیران و بازاریابان فروش همیشه با ان سرکار دارند درخواست خریدهای غیر نقدی از طرف مشتری های جدیده. 

این درخواستها گاه چنان اقوا کنندس که به هیچ صورتی نمیشه ازش گذشت و متاسفانه بعضا تیم فروش رو چنان دچار مشکل میکنه که تا مدتها دچار چالش میشن. چاره چیه باید ساخت!  

اما بعضی از پارامتر هایی که میشه این اتفاق نا میمون رو کم اثر کرد رو براتون میگم:  

۱.محل مغازه خیلی مهمه که نشون دهنده توان مالی مشتریه. 

۲.مشتری که راجه به قیمت چانه زنی نمیکنه حتما کاسه ای زیر نیم کاسشه! 

۳.مشتری هایی که راحت تر و با مبلغ بالاتری سفارش میدن و مصر خرید بارهای غیر نقدی هستند جدا پرهیز کنید. 

۴.بومی بودن مشتری خیلی به شناخت اون از کلاهبردارا کمک می کنه معمولان ادمها تو محل خودشون کلاهبرداری نمی کنن! 

۵.قدمت مشتری درصد ریسک رو کم میکنه. 

۶.چکهای اول  تا پاس نشده نباید دوباره بار داد. 

۷. ظرفیت درخواست  هر مشتری حداکثر یک بیستم موجودی مغازشه. 

۸.پرداختهای اولیه حتما باید نقدی باشد. 

۹.با بازی کردن با تخفیفهای نقدی  عیار کاسب بودن مشتری رو بسنجید. 

۱۰.ملکیت فروشگاه ایتم خوبی برای اعتبار سنجیهاست. 

با تمام راههای گفته شده هیچ وقت از کلاهبردارها نترسید ! اونا پتانسیل خوبی برای رسیدنتون به هدفهاتون !استفاده از روش خودشون علیه خودشون بهترین روشه. کلاهبردارها برای اقوا کردن شما از هیچ تلاشی مثل دون پاشی برای مثبت نشون دادن خودشون استفاده میکنن!کافیه شما هم تتمیعشون کنین یعنی بگین باید ۲ پارتی بار بزرگ نقدی بخری من چن برابر از شرکت برات اعتبار میگیرم . مطمئن باشید جواب می ده.بعدشم که اصلا نباید از اون ورا رد شین!!!

11.قبل از گرفتن چک شماره حساب مشتری را از طریق بانک استعلام کنید.

معرفی کتاب ها و فیلمهای مفید اموزش فروش

فیلمهایی که معرفی می کنم از کنفرانسهای برگذار شده بهترین مدرسین فروش که برای اولین بار دوبله به فارسی شده در صورتی که تو بازار پیدا نکردید پیغام بگزارید تا راهنماییتون کنم. 

۱.سمینار تصویری ایجاد انگیزه خرید در مشتری (زیگ زیگلار) با دوبله  

۲.سمینار تصویری قانون طلایی فروش (تونی الساندرا)  با دوبله فارسی

۳.سمینار تصویری قدرت کلام موثر در فروش موفق (جرج والتر) با دوبله فارسی  

۴.سمینار چگونه اهداف فروش خود را محقق کنید؟ با دوبله فارسی 

فروش و اهمیت استراتژیک

سلام دوستان  

من اسمم مسعود تحصیلاتم مهندسی برق اما عاشق فروشم. تجربه ۱۴ ساله فروش دارم و مدیر فروش و مشاور چند شرکتم.راستش همیشه به این فکر می کنم با توجه به این که  بیکاری تو کشور ما بیداد میکنه چرا باید ۱۵۶۰۰۰ بنگاه تولیدی زود بازده بعد از سرمای گذاری های زیاد به مرحله تولید برسه اما به خاطر عدم برنامه ریزی صحیح در فروش به تعطیلی کشیده شه؟ راستی تا حالا فکر کردین چرا کسایی که سرمای گذاری می کنن برای تولید یک کالا یا خدمات حاضرن هر هزینه ای بکنن اما برای فروش که حداقل ۵۰ درصد موفقیتشون را شکل میده هیچ برنامه ای ندارن؟ تا حالا فکر کردین اگه این شرکتهایی که تعطیل شده هرکدوم فقط ۲۰ نفر کارمند داشتند الان بیش از ۳.۵ ملیون نفر مشغول بودند؟ یا اصلا  چرا دولت که برای هر شغل جدید حداقل ۲۰ میلیون هزینه می کنه چرا توی بخش فروش هیچ سرمایه گذاری نمیکنه؟چرا تو فرهنگ خانواده های ما ویزیتوری و بازاریابی جزء شغلهای  کم اهمیت جامعه است در صورتی که ای شغلها دومین شغل پر طرفدار و پر درامد دنیاست. این طور به نظر میرسه که با یک فرهنگ سازی و برگزاری کلاسهای آموزشی وترغیب جوانان تو این مسیر هم رونقی به بازارهامون دادیم هم مشکلات بیکاری رو حل کردیم.من توی ای وبلاگ میخوام با گذاشتن مقالات مربوط به فروش و اموزشهای گام به گام فروش و تبلیغات سهم خودمو ادا کرده باشم و دست تمام کسایی که تو این مهم میخوان سهمی داشته باشن رو به گرمی می فشارم. خوشحال میشم با نظرات خودتون  این وبلاگ رو پر بار تر کنیم.ضمنا سعی میکنم تو این وبلاگ اطلاعات مورد نیاز شرکتهای پخش مثل اعتبار سنجی مشتریها جداول مربوط به پرداختهای ویزیتورها- توزیع-هزینه های جاری-راهکارهای افزایش فروش و معرفی کتابها و فیلم برای اموزش داشته باشم .